فیلم داستان سه افسر پلیس جنایی با سابقه را روایت می‌کند که در آستانه بازنشستگی هستند. آن‌ها از اینکه افسران پلیس دیگر به همان شیوه آن‌ها کار نمی‌کنند، وحشت دارند و فقط منتظر بازنشستگی هستند. با این حال، یک پرونده کلاهبرداری قراردادی که اخیراً توسط گروه تحقیقاتی دریافت شده، زندگی آرام این سه نفر را بر هم می زند و ...

"چن یوتونگ" دانش‌آموزی در دبیرستان دخترانه، از آزار و اذیت مدرسه رنج می‌برد. مادرش "لی هان" تمام تلاش خود را برای حمایت از او به کار می گیرد اما قادر نیست به تنهایی دخترش را از این جهنم نجات دهد و ...

داستان فیلم روایت عشق ترش و شیرین بین "لین لین" مهربان و جسور و "فنگ یو که" را نشان می دهد. این دو روستای خود را ترک میکنند و تحصیلات دامداری را در دانشگاه شروع می کنند و ...

پسری جوان به نام سانگ یو، دائما در خواب یک نیروی تاریک و خبیث می بیند و هر بار که تلاش می کند چشمانش را بندد، یک شیطان در خوابش او را می کشد. او به زودی متوجه می شود که از قدرت خاصی برخوردار است و می تواند خودش را از این دردسر نجات دهد و...

یک مرد مودب و خوش‌رفتار به نام شین فنگ، پس از پذیرفته نشدن در دانشکده پلیس، به شهر بانکوک سفر می کند تا با همراهی یکی از خویشاوندان فعال و پرانرژی خود، یک پرونده قتل را به سرانجام برساند و ...

تقریبا یکسال از فوت مادربزرگ میگذرد و خانواده ژنگ مشغول آماده شدن برای مراسم یادبود هستند اما همه چیز خوب پیش نمیرود و مشکلاتی پیش می آید که…..

در سلسله‌ی مینگ در چین باستان ، شن لیان یک مامور مخفی ماجراجو در یک دولت فاسد بوده، که در یکی از ماموریت هایش توسط یک توطئه‌ی مرموز به دام می‌افتد. حال او باید او پراهی را برای اثبات بی گناهیش پیدا کند ...

داستان این فیلم، در اواخر سلسلۀ مینگ اتفاق می افتد. هر سه شخصیت اصلی، نگهبانان برگزیدۀ قصر هستند. یکی از این نگهبان ها بد می شود. همراهان سابق او اکنون باید پیوند بین خود و او را فراموش کنند و دربارۀ او نگران باشند. اما آیا آن ها به دام توطئۀ بزرگتری علیه امپراتور خود میفتند؟

مردی جوان از یک روستای دور افتاده راهی سفری طولانی برای دیدار با پدربزرگش که در بستر مرگ افتاده می شود ولی ....

داستان این فیلم درباره چندین جوان در شمال شرقی هنگ کنگ است که پس از به دام افتادن در تله تعدادی تبه کار سعی میکنند .....

داستانِ پدری که در طول زندگی اش طرفدار قصه گویی بوده و همواره قصه های شیرینی از زندگی خود برای روایت کردن داشته و پسری که تمام قصه های پدر را دروغ و کذب می داند و از اینکه همواره در طول زندگی اش مجبور بوده به این داستان های دروغین گوش بدهد خسته شده است. او فکر می کند که هیچ چیز از زندگی واقعی پدرش نمی داند و حالا که خودش در آستانه ی پدر شدن است ، دوست دارد به واقعیت زندگی خود و پدرش آگاه شود. اما پدر در آستانه ی مرگ است و قصه ها هم رو به پایان و…